امیرمحمود جون بابا

درد سر های برادر بزرگ

اومده بودم خونه دیدم امیر محمود مبل نشسته و سرش رو کمی جلو اورده بود مشغول تماشای کارتون بود اون هم بدون صدا ، خانمی واسه اینکه نوزاد کوچولومون از خواب بیدارنشه صدای تلویزیون رو قطع کرده بود و امیر محمود بیچاره هم داشت با اون وضع تلویزیون نگاه می کرد دلم براش سوخت یکی یکدونه خونه حالا واسه خودش یه رقیب سر سخت پیدا کرده بود ...
7 شهريور 1395

فرشته ها شدن دوتا

راستی به خانواده ما یه فرشته کوچولو اضافه شده ، امیر محمود خیلی خوشحال شده و میگه من دعا کردم خدا نی نی کوچولو بهمون بده ،  متولد 95/03/20 اسمشم گذاشتیم محمد صدرا  هر کاری کردم عکس تکی نتونستم بگیرم ...
3 شهريور 1395